بنابراین، او به هم ریخت و حالا باید مشکل را حل کند، بنابراین تصمیم گرفت خروس بزرگ ارباب خانه را صیقل دهد و آنقدر این کار را عالی انجام داد که حتی او را لیسید تا این زیبایی به راه بیفتد. بعد از اینکه او آن را وارد کرد، او این کار را عالی انجام داد، او را همانطور که باید لعنت کرد، بیچاره، او حتی جیغ زد، اما با قضاوت از نحوه ناپدید شدن چنین خروسی در او، نتیجه یک است، او این اولین مورد نیست.
به طور خاص در این مورد، این ضرب المثل درست است - شما دوست دارید سواری بروید مانند هزینه سفر خود. و این در مورد پول نیست، چرا که سواران خودرو دوست ندارند پول بپردازند - خوب، او پرداخت نکرد. راننده کسب و کار را با لذت ترکیب کرد: او شرکتی برای جاده پیدا کرد و با این کار تنش را کنار زد. اگرچه برای کسانی که آن را تا آخر تماشا کرده اند، واضح است که دختر فقط فریب خورده است. شاید این به او بیاموزد که برای خدماتی که استفاده می کند بپردازد، به جای تلاش برای گرفتن رایگان در همه جا!
او شبیه بوزووا است!